فرمانده گردان 155لشکر32انصارالحسین(ع)(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
سال 1338 بود که مطلب قیصری در" زرامین سفلی"، یکی از روستاهای نزدیک به نهاوند در استان همدان به دنیا آمد.
مطلب هنوز داشت دوران کودکی را تجربه می کرد که غبار یتیمی بر چهره اش
نشست و پدرش را از دست داد. او فقدان پدر، همراه مادرش شد تا به رویا رویی
با مشکلات برخیزد.
بعد از گذراندن دوران تحصیلات ابتدایی در روستا ,دشواریها را بهجان خرید و
برای کسب علم و دانش راهی نهاوند شد. حضور در نهاوند علاوه بر اینکه به او
کمک می کرد به آموختن دانش بپردازد ,باعث ارتباط او با دنیایی بود که از
مدتها پیش به دنبالش بود, در این شهر با افرادی آشنا شد که با او در مورد
مبارزه و سرنگونی حکومت پهلوی هم عقیده بودند.این آشنایی تغییرات زیادی در
زندگی مطلب قیصری ایجاد کرد.
از آن به بعد او با جدیت تمام وارد عرصه ی مبارزه با حکومت شاه خائن شد ,در حالیکه نوجوانی بیش نبود.
دوران سخت مبارزات مردم ایران از حالت مخفیانه خارج شده بود و کوچه
وخیابانهای شهرها وروستاهای ایران تبدیل به میدان جنگ بین مردم وحکومت
ستمگر شاه وحامیان آمریکایی واسرائیلی اش شده بود. مدتها طول کشید تا در
22بهمن 1357وعده خداوند در قرآن کریم تحقق یافت و نور به جای ظلمت آمدتا
زمینه ساز ظهور منجی آخرالزمان باشد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ,مطلب که مدتی بود درس و مدرسه را برای حضور
موثر در مبارزات انقلابی اش رها کرده بود,دوباره به سنگرتحصیل برگشت وبا
تلاش فراوان موفق شد در آزمون سراسری شرکت کند و در دانشگاه الهیات و معارف
اسلامی قم قبول شود.او به تحصیلات علوم دینی علاقه ی زیادی داشت واز قبولی
در این دانشگاه خوشحال بود.
مدتی از حضور اودر دانشگاه گذشت,خرابکاری های ضد انقلاب و ایجاد جنگ داخلی
از یک طرف و هجوم همه جانبه ی ارتش بعث عراق از سوی دیگر باعث شد او دوباره
تحصیل را رها کند وبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بپیوندد.
پس از ورود به سپاه به سازماندهی نیروهای بسیج پرداخت تا با استفاده از
نیروی عظیم این نهاد مردمی به مقابله با حجم وسیع توطئه ها بپردازد.ا و با
تشکیل پایگاههای بسیج به آموزش عقیدتی و سیاسی بسیجیان می پرداخت.
اعتقاد داشت نیرویی که به هدفش اعتقاد داشته باشد ,با دست خالی هم می تواند در مقابل مهاجمان ایستادگی کند.
ازدواج که کرد از روستای زرامین به نهاوند رفت وزندگی مشترک با همسرش در نهاوند آغاز کرد.
پس از انجام کارهای ماندگاروتاثیر گذار در زمینه آموزش نیروهای پاسدار
وبسیجی به جبهه ها رفت تا آنچه را در کلاسها به نیروها آموزش داده بود,به
صورت عملی به اجرا درآورد.او در جبهه با سمتهای مختلفی که به عهده گرفت کمک
زیادی به پیروزی های رزمندگان اسلام کرد.
از ابتدای جنگ تحمیلی تا زمان شهادت لحظه ای از فکر جبهه و جنگ غافل نشد و
حضوری جدی و فعال در جنگ داشت . چندین بار مجروح گردید . در عملیات قادر در
حالی که مجروح شده بود فرماندهی نیروها را رها نکرد و تا آخرین دقایق حمله
مقاومت کرد . در عملیاتی چون والفجر 8 فرماندهی گروهان را به عهده داشت و
شجاعانه در مقابل نیروهای گارد ریاست جمهوری عراق مقاومت کرد.
آخرین سمت او فرماندهی گردان 157 در عملیات کربلای 4و5 بود.اودر عملیات کربلای پنج در جبهه شلمچه به شهادت رسید.